بدانید

متن مرتبط با «خاطره ها» در سایت بدانید نوشته شده است

غم ناخوش پنهان من

  • وقتی به دختره گفتم اگه واسه فعالیتمون یه وبلاگ هم داشته باشیم خوبه ها؟!! یک طوری گفت دیگه کی وبلاگ می خونه و قدیمی شده  والان تلگرام مد شده که بدجور دلم شکست.انگار یکی زد توی گوشم.اشک توی چشمانم جمع شد.خودم را زدم به آن راه وقتی بعد این همه وقت بهش پیام دادم گغت شما؟؟دلم گرفت.اینکه اینقدر توی روزمره هایش غرق شده است که مرا اصلا یادش نمی آید اما من هنوز هم شب و روز به چشمانش فکر می کنم     , ...ادامه مطلب

  • شاعرانه ها

  • خب داشتم به اين فكر مي كردم كه، يكي از آرزوهايي كه توي دلم ماند،همين نويسنده وشاعرشدن و كتاب خواندن است،شعر گفتن را خيلي دوست داشتم. مخصوصا قالب مثنوي كه به نظرم خيلي راحت بود و شعر نو. خوب يادم است كه اولين شعري كه گفتم چه بود. حتي پنج  بيتش را هنوز ياد دارم.آن موقع نه ساله بودم. اما خب هميشه يكسري آدم بي فهم دور و برم داشتم كه مسخره ام كنند و باعث شوند قيد كاري را بزنم. شعر دومم را يادم هست. به فاصله ي كمي از شعر اولم بود. اما خيلي بهتر و پخته تر.مصرع اول شعر از ترانه اي بود كه از تلوزيون شنيدم و درباره ي امام زمان كه ديگر هيچ وقت از تلوزيون پخش نشد.بقيه شعر را يادم نمي آمد و مدام آن مصرع را,شاعرانه ...ادامه مطلب

  • پاییز،تنهایی

  • یک غروب آشغالی پاییزی است که من کز کرده ام کنج اتاق ودارم به بدبختی های ناتمامم فکر می کنم.به پیشنیازهای قاطی شده ام،به امتحانات پایان ترم و استادان از شمربدترش،به پروپزال ننوشته و تصویب نشده،به پایان نامه ی مانده،به تنهایی،مریضی ها و دردهای لاعلاجم،بی پولی و بیکاری.اینکه نمی دانم چرا برادر "ش" قهر کرده است.به اینکه روزهایم خیلی ت.خ.م.ا.ت.ی.ک دارند سپری میشوند و بی هیچ نتیجه ای.به اینکه همین طور الکی الکی به بیست وشش سالگی رسیده ام بدون هیچ تجربه و لذتی از زندگی،به اینکه فکرشب و روزم شده کارپیدا کردن.به اینکه تنهایی و بدون آن کسی که دوستش داشتی وداری ز,پاییز،تنهایی احسان خواجه امیری,دانلود پاییز،تنهایی,آلبوم پاییز،تنهایی ...ادامه مطلب

  • مثل یه خاطره از فردا بود

  • می دانی؟ من دختری هستم که توی هرشرایط و هر موقعیتی که باشم،تا ابد در ذهنم می ماند که توی این دنیایی که بر من گذشت،در کسری از زمان،یک نفر بود که با گنجی نامعلوم در وجودش،مرا عاشق خودش کرد اما من هرچقدر تلاش کردم نتوانستم به او برسم و او را از آن خود کنم.حتی اگر خدای ناکرده به سن صد سالگی هم برسم،خاطره ی خوب بودنش را همیشه در  قلبم نگه می دارم.درست مثل خاطره ی نادیده ای که همه ی ما انسان ها از بهشت داریم.,خاطره مثل یه پیچک می پیچه,خاطره مثل یه پیچک,خاطره مثل يه پيچك ...ادامه مطلب

  • چهارشنبه هایی در غربت

  • کلاس چهارشنبه ظهرهایمان که تمام می شود؛همه ی بچه ها می روند خانه اما من مجبورم تا ساعت دو نیم بعد ازظهر برای یک پیشنیاز ت.خ.م.ی و بی ارزش بمانم دانشگاه.بچه ها که می روند بی هوا دلم می گیرد.بعد به جای آنکه بروم سلف و غذای تکراری هرچهارشنبه که تن ماهی و شوید پلو است را بخورم و تا شب دل درد بگیرم می روم بوفه و مثل همیشه آن خانم مهربانه برایم فلافل درست می کند و وقتی لقمه های غذا را با اشتیاق می خورم یاد تو می افتم که آن روز برای جزوه ها الکی علاف شدیم و ناهار گیرمان نیامد تو برایمان فلافل گرفتی و با خنده ی همراه با خجالت کله ات را خاراندی و گفتی ببخشید،غذای دیگ, ...ادامه مطلب

  • جهان بینی

  • استاد "خ" می گفت کتاب بخوانید،کتاب خوب است و باعث بینش و بصیرت می شود.دراینکه کتاب خوب است شکی نیست!اما دلم می خواست بهش بگویم آقای دکتر! آنقدری که وبلاگ خواندن،عشق و دانشگاه دوره لیسانس به من پختگی و بصیرت داد عمرا هیچ کتاب دیگری می توانست آنطور اثر داشته باشد.آشنا شدن با دید زندگی و قلم و نگارش بقیه آدمها،جوش و خروش و تپش قلب و احساساتمان و دیدن آدمها با اعتقادات و افکار و جنسیت های مختلف تجربه های عجیبی است.به نظرم آنچه که باعث می شود آدمها از خامی به پختگی و سوختن برسند این است که احساساتشان خرج شود و اگرنه آنقدر آدم داریم که کتاب خوانده اند و اندازه,جهان بینی,جهان بینی توحیدی,جهان بینی اسلامی 2,جهان بینی توحیدی 2,جهان بینی چیست,جهان بینی اسلامی,جهان بینی اسلامی شهید مطهری,جهان بینی علمی,جهان بینی و ایدئولوژی,جهان بینی ابی ...ادامه مطلب

  • برای آدمهای شکم سیر!

  • برای یک مسئله رفته بودم پیش کارشناس.بعد خانمه بهم گفت پیاده روی می کنی؟گفتم:قبلا انجام می دادم اما الان درگیر درس و بدبختی هایی که تو زندگیمه هستم.بعد با یک نگاه و لحن عاقل اندر سفیه گفت:می دونی؟حالا که آخرین مراجعه کننده ای بذار برات بگم.من از ساعت7صبح تا3 بعدازظهر بیمارستانم.بعد از اون یک ساعت میرم خونه.دوش می گیرم و یک استراحت کوتاه.بعدساعت چهار و نیم میرم مطلب یا درمانگاه ساعت تا ساعت هفت شب اونجام.بعد می رم خونه بابچه ام بازی می کنم.شام درست می کنم و دوساعت از تردمیل استفاده می کنم!نگو نمیشه،نگو وقت نمی کنم.باید بخوای و تلاش کنی.دلم می خواست همانجا , ...ادامه مطلب

  • گور به گوری های عاشقانه

  • توی روح پدر و مادر کسانی که پول اینترنت باکیفیت را ازآدم می گیرند،اما سرعتش از دیال آپ هم کمتر است.باید چنین والدینی را که چنین فرزندانی  به دامن جامعه می سپارند مورد عنایت شدید!! قرار داد., ...ادامه مطلب

  • خاطره ها

  • اگر عکس ها و فیلم ها نباشند،آدم اتفاق های خوب معدودی را که برایش رخ داده را باور نمی کند.درست مثل کربلا رفتنم و هفت ترم بودن تو!,خاطره ها,خاطره ها چت,خاطره ها 25band,خاطره ها میماند,خاطره های خنده دار,خاطره های عاشقانه,خاطره ها مرتضی پاشایی,خاطره های جالب,خاطره ها مرتضي پاشايي,خاطره ها محسن ابراهیم زاده ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها