من درست در آستانه ی دومین سالگرد از زمان رفتنت توی آشپزخانه در حال شستن ظرفهای پاستای چرب و چیلی و بسیار خوشمزه ناهار بودم و هرچه فکر میکردم یادم نمیآمد دوسال پیش پیش این موقع ناهار دانشگاه چه بود! احتمالا قیمه بوده و من مثل همیشه عصاره لیمو را توی خورشت میچلاندم تا طعمش ملس شود. حدودا دوسال پیش که من توی آخرین امتحانِ آخرین ترم همکلاسی بودنمان در یک روز سرد و غمگین زمستانی، گوشه کتابخانه دانشگاه کز کرده بودم و در حالی که گوشیام به شارژ بود و داشتم با اینترنت دانشگاه چند تا آهنگ شاد دانلود میکردم؛ با چشمانی پر از اشک مشغول خواندن جزوه آخری,سالگرد رفتنت,اولین سالگرد رفتنت ...ادامه مطلب